کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

پیغمبران شهوت از دیار کدامین خدا

تنت را این گونه تسخیر کرده اند

دست هایت را این گونه ساده به دست کسی نگذار

مفهوم سرنوشت من در خطوط دستان تو پیچیده است

تو در خویش نسترن بکار برای من

تنت را برهه نمی خواهند بر تن خویش

تمام تاریکی شب را می نوشم به اعتماد دستان تو

یک نفس تنت را ببخش به من

تا لذت سکوت را بنوشی

ای همه هستی تنم نثارت

و نوازش شانه هایم از آن تو باد

پیغمبران شهوت از دیار کدامین خدا

تنت را این گونه تسخیر کرده اند

که شهر پر از بوسه های نامحرم توست

عقده هایت را به من بسپار

و خمیازه های کشدارت را نیز

تنها به عصیان مقدس من پناه بیار

تنم سرشار از خلوت شب است

دست هایت را ساده به دست کسی نگذار

و لبانت را ببار بر سطح همیشگی تنم

تا آبستن خشونت شعری شوم

ظهور کنم در فردای ناتمام هردو مان

کریمه شبنم


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد