وقتی نامم را صدا می کنی
دلم کوچک می شود
گنجشک می شود
پرواز می کند
می رود تا دوردست ها
آبی می شود
برمی گردد
می آید لب پنجره ات می نشیند
باز صدایش میکنی:
گنجشک کجایی؟
دوباره می آید روی انگشتت می نشیند...
گنجشک وار نگاهش می کنی
دنیا پر از نگاه گنجشک می شود...