کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

همه آنچه هست، دل‌انگیز است. آفتاب از فراز کوه سر بر می‌آورد و سبزی شگفت انگیز با پرمایگی وافرش از دره ژرف سرازیر می‌شود. گویی درختان در طول شب اندکی قد کشیده‌اند و علفزار با میلیون‌ها سوسن وحشی سیاه‌چشم از هم شکفته است.

این رفت و آمد بی‌پایان، بازگشت ابدی: روییدن، جفت گیری، مردن و دوباره روییدن را باز حس می‌کنم. و می‌دانم آدمیزاد هم بخشی از این رفت و بازگشت ابدی‌ست، بخشی از اندوهش و بخشی از آهنگش.

ولی شعور انسانِ جست‌و‌جوگر فرامی‌خوانَدش تا از این بازگشت ابدی برگذرَد. من نیز مانند دیگرانم جز آنکه جست‌وجویی متفاوت را برگزیده‌ام. همواره بر این اعتقاد بوده‌ام که باید در جست‌وجوی حقیقت درونی بود با این باور که میوه‌ی ارزش‌های آینده تنها زمانی قادر به رشد است که بذرش را تاریخ امروز ما افشانده باشد.

معتقدم به ویژه در این سده‌ی بیستمِ در حال گذار، زمانه‌ای که حاصل کامل شکست ارزش‌های درونی‌مان را به نظاره نشسته‌ایم، بسیار مهم است که به جست‌وجوی سرچشمه‌ی عشق و اراده برخیزیم.

 

عشق و اراده – رولو می


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد