در حوالی صبح های مشرقی
آتشی برمیخیزد
آن جا که دست هایت
خورشید را به صبح رسانده است
و در چشم های برهنه ات
ترنم یک نگاه می نشیند
تا نانی گرم
مهربانی مشرق را زنده نگاه دارد...
آرین