کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

ای شکسته خاطر من

روزگارت شادمان باد

ای درخت پرگل من

نو بهارت ارغوان باد

ای دلت خورشید خندان 

سینه تاریک من

سنگ قبر آرزو بود


آنچه کردی با دل من

قصه سنگ و سبو بود

من گلی پژمرده بودم

گر تو را صد رنگ و بو بود

ای دلت خورشید خندان 

سینه تاریک من

سنگ قبر آرزو بود


ای شکسته خاطر من

روزگارت شادمان باد

ای درخت پرگل من

نو بهارت ارغوان باد

ای دلت خورشید خندان 

سینه تاریک من

سنگ قبر آرزو بود


شعری از پرویز وکیلی - آهنگی قدیمی و دلنشین با صدای آرتوش

کودکان

با لپ های قرمز

در باران

به دنبال توپ سفید

می دوند

کاش

تو بودی

که در باران

به این کودکان

بوسه و عیدی

میدادی...


احمدرضا احمدی