سرانگشتانت شکوفه می دهند
تا من ببویمشان
و دست هایت به لب هایم آب
تا زنده بمانم
چون مادری به کودک خویش.
آه انگشتانت
آنها قلب مرا رویانده اند
آنگاه که تو
حجم خالی آغوشم را پر می کنی
قلبی روشن
در کوزه آبی که تو می نوشانی ام
پابلو نرودا
+همراه با برداشت آزاد