شب بر شانه های عشق نشسته است
با کدام ندا تو را بخوانم
ما دل باخته ایم به هر آنچه احساس است
مکتبی از نور
صدایی از قلب شب
روزنی از گل یاس
همه سفرنامه های ماست
سفرنامه های دلباختگان ترانه ی صبح...
در امتداد دست هایت
سفری آغاز خواهم کرد
سفری تا بودن
سفری تا لمس عشق تو
مرا به یک بوسه دعوت کن
و قلب با عشق متولد می گردد
و من مسافر جاده ی دست هایت
تنت را دوست می دارم
و قلبت را
و مهربانی ات را
و چشم هایت را
و صدایت را
چرا که انسان برای دوست داشتن است
و تو برای آغاز من...