عزیز من... میدانی پنجره ها چشم به راه مهربانی ما بسته اند و عشق هر واژه را در عمق جان ذوب میکند تا رنگ ها و طرح ها دوباره متولد شوند تا چشم هایم تو را معنا کنند که حقیقت زیبای تو والاترین است همدم مهربان من... عزیز من دوستت دارم مانند چشمه ها که همیشه میجوشند پاکی آب را و من به سرود آوازهای باهم بودنمان ایمان دارم... گلم پنجره ها سرود باهم بودنمان را نواخته اند و غزل در آینه ی ما رنگی دیگر است انگار خانه ی ما آفتابش آفتابی دیگر است... ناز من اینجاست خانه ی ما که تا طراوت هوای صبح چند شعر راه است و دست ها نیلوفر میکارند و قلب ها پنحره ساز دنیای آبی مان اند و آفتاب نگاهمان روح سرزنده عشقمان را نوازش میکند...