پاییز دوباره دفتر احساس را می گشاید
من به ادامه ی جاده ها می نگرم
به ادامه ی ادامه ی درخت ها
جنگل ها
رودها
برگی در دست هایم می نشیند
شبنمی بر پنجره ی من میلغزد
سکوتی در شعرم میپیچد
اکنون دانستم راز این روزها را
برای همیشه از برگ ها خواهم گفت...
آرین