برایم چه آورده ای؟
طمع کودکی؟
حتما مدادرنگی هایم
که با چه دلهره ای
از خود جدایشان کردم
تا برایم بگویی
چطور درخت کاج را
کنار آن خانه کلیشه ای بکشم
مداد آبی را که تمام نکرده ای؟
می خواهم باران بکشم
خانه مان را
کنار دشت بارانی بکشم
مدادهایم را بیاور
تو قول دادی
هنوز سقف خانه را نکشیده ام
عجله کن
گویی امسال
باران هوس ایستادن ندارد
مدادهایم را بیاور
تو قول داده بودی