اولین روزهای پاییز بود
کودکی را میدیدم که اولین برگ های افتاده را می شمرد
- نام تو چیست؟
- ببین، ببین زرد و سبز قاطی هم است
- پارسال هم همین طور بود
- آخر من برگ های پارسال را هم در کیفم دارم
- ببین، ببین زرد و سبز قاطی هم است
- نگفتی نامت چیست؟
- نام من؟
- نام من، نام من بهار است
- چرا برگ ها را جمع می کنی؟
- برای زمستان
- برای مادرم
- نابیناست
- می خواهم رنگ برگ ها را نشانش دهم
- زمستان بی برگی را دوست ندارم
- درون کیف من پر از برگ است
- زمستان نخواهد آمد
آرام از کنار من دور می شد
اولین روزهای پاییز بود...