کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

خاطره نارنج...

آخرین شعرها

شعرهای بی صداست

شعرهای بی نقطه بی رنگ بی هواست

مرگ در دست های مسافر

سرگردان است

سکوت از شانه های شب بالا میرود

جاده ها زیر پای سفر خسته اند

چشم ها

به انتظار صدای یک در نشسته اند

باید از نو نوشت

سه حرف عشق را

دوباره باید به غسل تعمید غزل برخاست

شعر را باید تر کرد و ریخت

پشت پای خاطره نارنج

هوای واژه ها را باید پشت پنجره یاس های رازقی

تازه کرد

دوباره باید پشت برگ های خیس نیلوفر

حرف های تازه لمس کرد

هنوز می توان در چشم های پرنده زل زد

و به غزل دچار شد

می توان گل یاس را

میان برگ های دفتر محاکمه کاشت

آری میتوان هر صبح

دور میدان غزل چرخید

و زیر فواره "ما"

از زمزمه کودکانه عشق تر شد

میدانم

در حوالی من و تو

تنها رقص قاصدک هاست

میان ترنم مهر

دوباره سر خوردن پلک هایم

خواب شعر امشب است

زیر درخت ناتمام  عشق...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد