کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

مهربانی از سر انگشتان تو آغاز می شود

می رود و می رود تا به شبنمی روی پنجره می رسد

پنجره باز می شود

همه تن سرشار از نفس می شود

لباس خنک فصل بر تن می شود

دست ها، مهربانی یک زن می شود

مهر لبریز از آن یک دم می شود

مهربانی می رود تا به لمس گلبرگ های مخملی گل رز می رسد

گل ها بهاران می شوند

دل ها لبریز یاد یاران می شوند

شکوفه ها دوباره شادان می شوند

روزها غرق مهر باران می شوند

مهربانی می رود و می رود تا به نگاه پرنده ها می رسد

بوی یاس ها پر می زنند

لبخندها به چشم ها سر می زنند

قاصدک ها دست برهم می زنند

یاد یار مهربان را بر قلب ها دم می زنند

مهربانی می آید و دوباره به سر انگشتان تو می رسد

پنجره خیس است

در سپیده دم مهر

شکوفه ها را خواهم بویید...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد