کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

کوچه مهربونی

زندگی چند واژه است از نوشتن و عشق و نوشتن...

عزیز من پرنده ها در نگاهم گفتند در فراسوی افق سرود دوست داشتن توست... و آغوشت کوچه ایست تنگ و باریک که مرا میبرد تا شرقی ترین طلوع خورشید و نفس های گرمت هستی وار بر من میبارد و مهربانیت پناهیست که در بی کرانه های عشق مرا تا جاودانگی هستی می آرامد جایی که هر واژه دچار عشق است هر نگاه زندگی دیگریست و ابدیت مرا میخواند و من نفس میکشم تا تو را دوست بدارم هستی هستی من...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد